باز جمعه ای دیگر و .....
باز انبوهی از آه های عاشقانه ی منتظران
این بار تمام اندوه های روزهای آدینه ام را با شادمانه ترین روز ولایت شما در غدیر همراه می کنم
اما نه !!
غدیر همیشه تر از همیشه غربت تو.... غربت علی(ع).......و غربت فرزندان او را فریاد میزند.
پس چگونه مسرور باشم وقتی که می دانم تمام غربت جد مظلومت علی(ع) در وجود توست.
اگر خصم پیشگان سقیفه پس از هفتاد روز کمر به قتل خاطرات غدیر بستند.....
و دستان بیعت شوندهی با علی(ع) را از چنگ زدن به صراط مستقیم بازداشتند.
ما.......
هر هفته با تو تجدید میثاق می کنیم و فردای آن.........
کاش خود را عاشقت نمی خواندم
کاش پیمانی که فردای آن خواهم شکست دهانم را ببندد
باشد که اینگونه سهم من در غربت سالهای نبودنت کمتر شود.
از خدا می خواهم به شکوه قامت غدیر در دلهای شیعیان علی(ع) دستانمان را از دامان پر محبت تو کوتاه نگرداند
عید غدیر بر دوست داران امیر المومنین و دشمنان دشمنان آن حضرت بر تمام شیعیان مبارک باد
غدیر ،عید همه عمر با علی بودن
غدیر آینه دار علی ولی الله است
غدیر یک سند زنده یک حقیقت محض
غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست
غدیر صفحه تاریخ وال من والاه
غدیر ایه توبیخ عاد من عاداست
هنوز لاله ی اکملت دینکم روید
هنوز طوطی اتمت نعمتی گویاست
هنوز خواجه لولاک را نداست بلند
که هر که را که پیمبر منم علی مولاست
بگو که خصم شود منکر غدیر چه باک
که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست
چو عمرِ صاعقه کوتاه باد دورانش
خلافتی که دوامش به کشتن زهراست
***میلاد امام رضا (ع) مبارک باد**
وقتیــکه پـر می شـود از اشـک بـاورم
تــا صـحن مهربانیت ای خوب می پرم
سخت است در حضور تو ای مهربان من
که از کنـار غربـت و غـم ساده بگذرم
حــس غریــب غربت من هم دخیل عشق
بـــر جذبــه نـگاه تـو در گوشـه حـرم
آه ای ضـریح گمشـده در اشـکهای من
دارد خـراب می شود این سقف بر سرم
آقـــا بـــزرگوار صـــمیمی تـر از بهـار
دسـتی بـکش به شانه همچون کبوترم
ای مرحــم عجیـن شده بر زخمهای من
امشـب کنـار پنجـره طاقـت می آورم
حالـــا کرامتـــی کن ای آســمان تریـن
همچــون پرنــده ای زقفـس در بیاورم
آقا اجازه! این دو سه خط را خودت بخوان!
قبل از هجوم سرزنش و حرف دیگران
آقا اجازه! پشت به من کرده قلبتان
دیگر نمی دهد به دلم روی خوش نشان!
قصدم گلایه نیست، اجازه! نه به خدا!
اصلا به این نوشته بگویید «داستان»
من خسته ام از آتش و از خاک، از زمین
از احتمال فاجعه، از آخرالزمان!
آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کویر
باران بیار و باز بباران از آسمان
- اهل بهشت یا که جهنم؟ خودت بگو!
- آقا اجازه! ما که نه در این و نه در آن!
«یک پای در جهنم و یک پای در بهشت»
یا زیر دستهای نجیب تو در امان!
باشد! صبور می شوم اما تو لااقل
دستی برای من بده از دورها تکان...
